نیافتم
نوشته نذیر ظفر نوشته نذیر ظفر

   سندیاگو – امریکا

 

بر هر دری که حلقه زدم سر نیافتم

پالـــیدم عمری همدل و یاور  نیافتم

دیدم ز روزگار بسی گرم و سرد را

یک آشـــنا به حرف پیامــــبر نیافتم

از الفتی کسی نشــــــدم هیچ مستفید

مهری به غیر الفـــــــت مادر نیافتم

کردم سفر به کنج و کنار جهان ولی

چون میهـــــــــــنم کرانه بهتر نیافتم

گفتم زمکر دهر روم از زمین برون

پرواز در عیـــــــــوق کنم پر نیافتم

کردم تلاش بیهوده کامم نشد حصول

غیر از رضای حضرت داور نیافتم

در پای منبر هر چه نشستم به اعتنا

مقصود عـــــشق بر سر منبر نیافتم

هر کس پی ظفر به جهان دارد ارزو

من با ظـــــــفر نشانهء از فر نیافتم

 






July 4th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان